کُمد دیواری

من فرسوده شدم. دانش‌آموزان رشته‌ی انسانی حالا می‌تونن توی سرفصل درسیشون، استهلاکم رو بذارن توی فرمول و محاسبه کنن. از چیزی به شوق نمیام. چیزی برام تازه نیست. مقدس نیست. اتفاقات اخیر گرچه ناراحتم کرد اما حتی قطعی شش چند روزه‌ی اینترنت از کار و زندگی ننداختتم. کاری نبود که ازش بیفتم. برام چند مونولوگ پوسیده مونده و چند خورجین پی‌رنگ نمور. شدم شبیه پیرمردها. خنده داره نه؟ می‌خندم.