کُمد دیواری

قرارداد تراپیستم با مرکز مشاوره‌ای که می‌رفتم تموم شده و جاش یه آقایی اومده و تنها هیستری که از وضعیت روانی من داره یه مُشت کلیدواژه روی کاغذه. بسیار گریستم برای این که نکنه تراپیست تازه مذهبی باشه؟ نکنه ته ذهنش یه مرد سنتی خفته یا حتی هشیار باشه؟ نکنه اوضاع رو از این بدتر کنه؟ نکنه قول‌هایی که تراپیست قبلی بهم داد هیچ کدوم عملی نشه؟ نکنه غم ته‌نشین توی دلم براش مهم نباشه؟ نکنه برام فلوکستین و سرترالین بنویسه گه بزنه به همین ته مونده‌ی امیال جنسی‌ام؟

 

پی‌نوشت: چون خیلی غمگینم می‌رم سریال لوئیس سی کی رو هم دانلود می‌کنم که با دیدنش بگا برم.

نظرات (۲)

امیدوارم همینقدر که خودت روی ویژگی های اون و انتظاراتت ازش دقیق شدی اونم متقابلا همینطور باشه و در نهایت مچ شین. ذهن ما توی همین حالت عادی جلوی تغییرات خودشو خیس میکنه چه برسه به وقتی که مسئله مهمی در میون باشه

پاسخ:
احتمالا تا جلسه‌ی اول که ببینمش کلی گریه کنم :))

اسم این داروها خودش یه افسوردگی شدید بهم میده که