کُمد دیواری

۱ مطلب در شهریور ۱۳۹۸ ثبت شده است

هیچ‌وقت دیگری تا به این حد در معرض ویرانیِ زندگی قرار نگرفته بودم. از صفر شروع کردن های بسیاری را شروع کردم و باز به اول برگشتم اما این‌بار همه چیزم را از دست دادم. روزهای پرتلاطم از سر گذشته‌اند. البته که فقط یک احتمال است. حقیقت پذیرفته‌ام برای من آبادانی در کار نیست. آستین‌هایم را بالا می‌زنم دست به کار می‌شوم برای شروع دوباره. مثل تمام سال‌هایی که گذشت. وقتی به جای خوبی از زندگی می‌رسم، حوصله‌ام از آستین‌های زندگی سر می‌رود، کلنگ به دست می‌شوم برای تخریب هرچه ساخته‌ام. انکارش نمی‌کنم.

و مثل همیشه تنها چیزی که برایم مانده، نوشتن است.