محبوبِ کمرنگم، آدمها آن بیرون چه چیزهای الکی را جدی میگیرند. چند وقت پیش مشاور داشت در روابط عاطفیام کند و کاو میکرد تا رسید به یک مورد پیشینِ ازدواج کرده. پایش را از گلیم درازتر کرد و پرسید با چه کسی ازدواج کرد؟ گفتم « طرف دوست صمیمی خودم بود» و قصه بافتن را شروع کرد. آدمها آن بیرون، چیزهای پرت و بیربطی را جدی میگیرند. این ناامید کنندهست. نه کمی بلکه بسیار ناامید کنندهست.این همان تفکریست که وقتی میگویم "هرآدمی تجربهست" عصبانی میشوند که سایکوپث هستم. محبوبِ کمرنگم، به نظر تو هم من سایکوپث هستم؟
عاشق ِ پررنگ تو
بام یدونه کراش هم این همه ناراحتی نداره! بیخیال