کُمد دیواری

با حفظ نفرت ته قلبم، برای رویاهای احمقانه‌ی بابام گریه کردم. دوست داشت ماشین‌باز قدری بشه.

نظرات (۲)

همچین احمقانه بنظر نمیادا

البته من از بیرون میبینم بدون دانش نسبت به شرایط

پاسخ:
برای آدمی که بیشتر از پشت پراید ننشسته بود، احمقانه‌ست.

بابای من آرزوی شکار و شکارچی بودن داشت فازای قومی قبیله ای و الان سرون پیری یه تفنگ خریده که سالهاس بی استفاده است

پاسخ:
خوشحالم دست کم انجامش داد.